نظریه گام تصادفی ( Random walk hypothesis) که به آن گشت تصادفی نیز گفته میشود،
نظریه گام تصادفی (تئوری گشت تصادفی) یک تئوری مالی است که بیان میکند که
روند تغییرات قیمتهای بازار سهام به صورت رندوم واک بوده و بنابراین قابل پیش بینی نیستند.
این فرضیه با فرضیه بازار کارا سازگار است.
ردپای استفاده از این مفهوم برای اولین بار را میتوان در آثار معاملهگر فرانسوی «جولز رگنالت»
که در سال ۱۸۶۳ کتابی نوشته، و بعد از او ریاضیدان فرانسوی «لوئیز بچلیر» که در رساله دکتری
خود با عنوان «تئوری سفته بازی» در سال ۱۹۰۰ تفسیر و بینش قابل توجهی از این فرضیه را نشان داده است یافت.
ایده مشابهی بعدها بوسیله «پائول کوتنر» استاد دانشکده مدیریت اسلوان ام آی تی در کتابی با عنوان
«سیرت تصادفی قیمتهای بازار سهام» که در سال ۱۹۶۴ به چاپ رسید، شکل گرفت.
این عبارت در کتاب «گام تصادفی در وال استریت» نوشته «بورتون مالکیل»
استاد اقتصاد دانشگاه پرینستون در سال ۱۹۷۳ مورد پسند عامه قرار گرفت (فراگیر شد).
در حالیکه پیشتر در مقاله سال ۱۹۶۵، ایگن فما با عنوان «گام تصادفی در قیمتهای بازار سهام»
که نسخهای با جزئیات فنی کمتر از رساله دکتری او بود، مورد استفاده قرار گرفته بود.
این تئوری که قیمتهای سهام به صورت تصادفی تغییر میکنند پیشتر در مقاله
سال ۱۹۵۳ «موریس کندال» با عنوان «تحلیل اقتصادی سریهای زمانی؛
قسمت اول: قیمت ها» پیشنهاد داده شده بود.
به نظریه گام تصادفی ، تئوری گشت تصادفی نیز گفته میشود.
آیا سهام ها دارای مسیر تصادفی و غیرقابل پیشبینی هستند؟
نظریه گام تصادفی (تئوری گشت تصادفی) در سال ۱۹۷۳ و وقتی نویسنده برتون مالکیل (Burton Malkiel) “یک گشت تصادفی
در والاستریت ” را نوشت کتابی که هنوز هم جزو پرفروشهای کتب مالی است، تعجب همگان را برانگیخت.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله “نظریه گشت تصادفی و کاربرد آن برای سرمایه گذاران” را مطالعه کنید.